جدول جو
جدول جو

معنی آداب گری - جستجوی لغت در جدول جو

آداب گری
روشگری
تصویری از آداب گری
تصویر آداب گری
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ)
فتنه جوئی. فتّانی
لغت نامه دهخدا
(حِ گَ)
عمل حساب گر. محاسبی، دوراندیشی، فالگیری
لغت نامه دهخدا
(دَ گَ)
بشریت: اما گاه گاه در درون استاد امام از راه آدمی گری اندک داوری می بود. (اسرارالتوحید). چون چشم من بر وی افتاد از آدمیگری هیچ چیز با من نماند. روحی و آسایشی از وی بمن رسید چنانکه بیخود گشتم. (اسرارالتوحید)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آدابگری
تصویر آدابگری
روشگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدمی گری
تصویر آدمی گری
آدمیت
فرهنگ واژه فارسی سره